کد مطلب:102445 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:343

عبرت گرفتن و آموزش دیدن از تاریخ و سرگذشت امتها











«اما بعد، فان الله لم یقصم جباری دهر قط الا بعد تمهیل ورخاء و لم یجبر عظم احد من الامم الا بعد ازل و بلاء و فی دون ما استقبلتم من عتب و ما استدبرتم من خطب معتبر! و ما كل ذی قلب بلبیب و لا كل

[صفحه 257]

ذی سمع بسمیع و لا كل ناظر ببصیر.»[1].

پس از (سپاس و ستایش به پیشگاه پروردگار و درود بر پیامبر گرامی و خاندانش) بیگمان خدا هرگز جباران و ستمگران روزگار را در هم نشكسته است مگر پس از فرصت و مهلت دادن به اندازه ی لازم و آسایش و نعمت بدانان و استخوان شكسته ی هیچ یك از امتها را ترمیم و بهسازی نكرده است مگر پس از گرفتار شدن در تنگنای شدید زندگی و آزمایش سخت. در مسیر زندگی آینده، شما با امر ناخوشایند خشماوری روبه رو می شوید و اوضاع سخت آموزنده و پند دهنده ای پشت سر گذاشته اید! هر دارنده ی قلبی خردمند نیست و هر دارنده ی گوشی شنوا و هر نگرنده ای بینا نمی باشد.

در این سخن امیرالمومنین چند اصل از اصول فلسفه ی تاریخ را بیان می كند:

1- همه ی جباران و گردنكشان از پیش بوسیله ی پیامبران و دیگر راهنمایان، از

[صفحه 258]

قوانین حاكم بر جهان آفرینش و سرانجام ستم و گردنكشی آگاه شده اند و خداوند فرصتی برای بررسی و نگرش كارشان در اختیار آنان گذاشته است، چون در این مدت به خود نیامدند تازیانه های عذاب پروردگار از كمین در آمده بر سرشان فرو می بارد، چنانكه خداوند در قرآن می فرماید: «و كاین من قریه املیت لها و هی ظالمه ثم اخذتها و الی المصیر»[2] و بسا آبادی و شهری كه بدان مهلت دادیم در حالیكه ستمگر بود، سپس آنرا به كیفر گرفتیم و بازگشت و شدن نهایی به سوی من است. و نیز می فرماید: «و كم اهلكنا من قریه بطرت معیشتها...»[3] و بسا آبادی و شهری را كه زندگی پر نعمت و آسوده ای داشتند نابود كردیم،

2- امتهایی كه به آزادی و نیكروزی و گونه ای زندگی برتر انسانی، همدلی با یكدیگر و وحدت كلمه و پیشرفت و تمدن دست یافته اند نیز بدون گذشتن از گذرگاههای ناهموار آزمایش و پرتگاههای خطرناك فتنه و مسیر پر سنگلاخ سختیها و شدتها و تنگناهای گذر ناپذیر ستمها و سركوبها نبوده است، با پیمودن این گذرگاهها، پالوده از آلودگیهای آسایش جویی و رفاه پرستی و تنپروری، از بوته های پر آتش آزمایش بیرون آمده اند و از ستم پذیری و خواری دوستی خود را دور ساخته به صورت آزادگانی خدایجو و كمالدوست و تعالی خواه درآمده اند،

3- چنین امتی نباید از مشكلات و سختیها و ناهمواریهای باقی مانده و همیشه موجود مسیر آینده ی زندگی بشری آسوده خاطر شوند و با آزاد شدن از بند و ستمی بپندارند كه به هدف انجامین رسیده اند و غافل از مخاطرات آینده، به رفاه جویی مجدد بپردازند كه اگر چنین پنداشتند، بیگمان گرفتار ستم جباری بدتر می شوند،

4- گذشته های تلخ را نباید، به علت تلخی و ناگواری به فراموشی سپرد، بلكه شایسته است با تجزیه و تحلیل و بررسی دقیق عوامل به وجود آورنده، تشدید كننده، نگهدارنده و از بین برنده ی آن اوضاع- پس از بیداری و جنبش افراد امت- از آن

[صفحه 259]

درسها آموخت و پیوسته به عنوان تجربه ای با ارزش در برابر دیدگان نسل پس از آزادی و نسلهای بعد، نگاه داشت و مانع فراموش شدن آنها شد،

5- این تجربه ها فراوان به دست می آیند، زیرا پدیده های تارخی پیوسته در مجتمعهای گوناگون، در درازنا و پهنا و ژرفاها، بسیار رخ می دهد، لیكن هر دلی آنها را در نمی یابد و هر گوشی فریادها را نمی شنود و هر چشمی را نمی توان دارای بینش و درون نگر گفت، به گفته ی پروردگار: «لهم قلوب لا یفقهون بها و لهم اعین لا یبصرون بها و لهم آذان لا یسمعون بها، اولئك كالانعام بل هم اضل، اولئك هم الغافلون»[4].

دلهایی دارند و بوسیله ی آنها درنمی یابند و چشمهایی دارند و بوسیله ی آنها نمی بینند و گوشهایی كه بوسیله ی آنها نمی شنوند، آنان همچون چارپایان هستند و بلكه از آنها گمراهتر، آنان همان افراد غافل و نا آگاه هستند.


صفحه 257، 258، 259.








    1. نهج، از ط (خطبه ی) 88.
    2. قرآن: حج/ 48.
    3. قرآن: قصص/ 58.
    4. قرآن: اعراف/ 179.